اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

ای رُخَت چشمۀ خورشید رضا                                         مهر تو مایۀ امید رضا
قبلۀ اهل محبت حرمت                                                  کعبۀ عشق سیه پوش غمت
باز در سینه  شکسته است دلم                                      در عزای تو نشسته است دلم

(راوی)می گوید: موقع شهادت امام رضا(ع)،  مأمون (علیه اللعنه) از راه رسید و گریه کنان به بالین آمد و شروع به گفتگو با امام کرد ( این را بگویم می خواهم دلها را ببرم کربلا) حضرت تنها یک مطلب به آن ملعون فرمود (به این مضمون):« ای مأمون! جان تو وجان فرزندم جواد » برای همین علاقه است که گفته اند هرکس حاجت دارد امام رضا(ع) را بحق جوادش قسم بدهد)؛ اینجا امام رضا (ع) قبل ازاینکه بی حرمتی به جوادش شود سفارش او را کردند؛ چراکه حتماً می دانستند امام حسین(ع) را به همین نحو آزردند (لایوم کیومک یا اباعبدالله) کربلا هنوز او را نکشته بودند که به خیمه هاش حمله ور شدند، حضرت وقتی این صحنه را دیدند به شمر فرمودند« من با شما می جنگم شما با من ، زنها که تقصیری ندارند» شمرلعین هم رو به سپاه کرد ودستور داد حالا همه به حسین حمله کنید وکار پسرفاطمه را تمام کنید؛ آنقدردشمن به آقا حمله کرد تا تمام بدنش پر از زخم شد.

یکی بانیزه اش از پشت می زد      یکی باچکمه و بامشت می زد

خودم دیدم سنان دائم الخمر        حسینم را به قصد کُشت می زد

فایل صوتی

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۵/۰۱/۱۴ساعت 22:5  توسط مجیدطاهری  |