لطفا با حال مناسب خوانده شود:

 

با چه وضعی ته گودال کشاندند تو را 

ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده

زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها

سر بریدند و گرفتند تو را نادیده

 

*************************

 

نعل تازه به سم اسب زدن فکر که بود

که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۴۰۱/۰۲/۲۷ساعت 9:29  توسط مجیدطاهری  | 

 

آدرس کانال شعر و سبک مداحی در پیام رسان ایتا

کلیۀ اشعارمداحی، اعم از:

1.زمزمه

2.نوحۀ زمینه

3.نوحۀ ایستاده

4.نوحۀ واحد

5.نوحۀ شور

6.شورذکر امیرالمؤمنین(علیه السلام)

7.شور ذکر امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)

8.دم پایانی

9. تک بیت

10.غزل

11.قصاید

12.مثنوی

13.رباعی

14.دوبیتی

15.بحرطویل

و...

#شعر_و__سبک_مداحی
#آموزش_مداحی
#شعر_مداحی

https://eitaa.com/joinchat/3859087387Cc3f95260cd

+ نوشته شده در  جمعه ۱۴۰۰/۰۵/۲۲ساعت 10:32  توسط مجیدطاهری  | 
پس از خواندن دعاي فرج...


تا کسی را به سر کوی تو راهش ندهند
گریه و سوز دل و ناله و آهش ندهند
کوه طاعت ، اگر آرد به قیامت زاهد
بی تولای تو حتی پر کاهش ندهند
به غباری که زکویت به رخم مانده قسم
هر که خاک تو نشد عزت و جاهش ندهند
دیده صد بار اگر کور شود بهتر از آن
که به دیدار تو یک فیض نگاهش ندهند
تو نوازش کنی آن را که نگاهش نکنند
تو دهی راه ، کسی را که پناهش ندهند
یابن الحسن
**السلام علیک یا اباعبدالله**
کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشّاق تو نازم که دو زمزم دارد
هر کجا ملک خدا هست حسیّنیه تو است
هر که را می نگرم شور محرّم دارد
نه محرّم نه صفر بلکه همه دورۀ سال
کعبه با یاد غمت جامۀ ماتم دارد
روضه خوان تو خدا گریه کن تو آدم
اشک، ارثی است که ذرّیۀ آدم دارد
نازم آن کشته که تا صبح قیامت زنده است
سلطنت همچو خدا در دل عالم دارد
اشک در ماتم تو بسکه عزیز است حسین
جای در چشم رسولان مکرّم دارد
جگرم زخمی آن کشته که زخم بدنش
هر دم از زخم دگر دارو و مرحم دارد
می کند آتش دریای غضب را خاموش
هر که در دیدۀ خود یک نم از این یم دارد
آدم وقتی از بهشت رانده شد چهل سال گریه کرد ؛ خداوند  به او فرمود:بوسیلۀ انوار خمسه و طیبه توبه کن!جبرئیل به او تعلیم کرد و فرمود بگو:یاحمید بحق محمد-یاعالی و بحق علی-یافاطر و بحق فاطمه-یامحسن و بحق الحسن-
**تا اینجا می رسد که:
ویا قدیم الاحسان بحق الحسین
همین که نام امام حسین را گفت اشکش جاری شد و دلش شکست؛ علت را از جبرئیل پرسید؟جبرئیل هم شروع کرد برای او مرثیه خوانی کردن و ملائک نیز حاضر بودند:فرمود:ای آدم!فرزندت حسین به مصیبتی گرفتار می شود که همۀ مصیبتها در مقابل آن کوچک است؛ با لب تشنه در حالی که غریب و بی کس و تنهاست کشته می شود درحالی که یار ویاوری ندارد صدا می زند:  «واعطشا،واقلة ناصراه»


روایـــت است که چون تنـــــگ شد بر او میدان
فتاده از حرکــــــت ذوالجنـــــاح وز جـــــــولان
نه سیـــــد الشهـــــــدا بر جــدال طاقــــت داشت
نه ذوالجنـاح دگــــر تــاب استـــقامــــــت داشــت
کشید پــــا ز رکــــــاب آن خلاصــه ایجـــــــــاد
به رنـــــگ پرتــــو خورشیـــــد ، بر زمـین افتاد
هوا ز جـــور مخـــــالف ، چو قیرگــــون گردید
عــزیــــز فاطمـــــه از اســـــب سرنگون گـردید
بلنـــــــد مرتبـــــه شاهــــی زصــــدر زین افــتاد
اگــر غلـــــط نکـنــــم، عـــــرش بر زمـــین افتاد


(مقبل اصفهاني)



    اشعارگودال


جگرش پاره پاره بود اما
یک تنه رفت تا دل لشکر
سینه ی خویش را سپر کرد و
سپرش را شکست تیر سه پر
*
یک نفر رفت تا که سر ببُرد
دیگری رفت تا که سر ببَرد

دیگری رفت تا که برای امیر
سرزده از سری خبر ببرد
*
تیغ را بر گلو کشید و کشید
آنقدر تا که کُند شد حربه

چه بگویم چگونه آخر سر
شد جدا با دوازده ضربه
*
خواهرش روی تل زمین خورد و
دم گودال از زمین برخواست
گفت دست از محاسنش بکشید
سر این سر برای چه دعواست
*
کینه گل کرد تا به آنجا که
طاقت صبر را در آوردند

از تن پاره ی تن زهرا
پیرهن پاره را در آوردند
*
سر فرصت همه پیاده شدند
صید افتاده بود در دل دام

غارت پیکرش که پایان یافت
آمدند عده ای سوار نظام
*
همه بودند سر خوش و سرمست
ساربان بود از همه خوشتر

منتظر بود تا که شب بشود
فکر انگشت بود و انگشتر

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۵/۰۵/۰۴ساعت 12:52  توسط مجیدطاهری  |