🌺سرود سه مولود🌺
ماه شعبان شد بی قرار
از قدوم سبز نگار
سومین روز آمد ز راه
خنده زد ماه من سه بار
مدینه شد سوره ی محمدی
یک یک آیند آیه های احمدی
از قرآن جانفزای سرمدی
یا ثارالله آمدی خوش آمدی(۳)
بی دریغ آمد یار عشق
جان نثار دربار عشق
ساقی دشت کربلا
تکسوار بازار عشق
ام البنین مه گرفته روی دست
گوئی علمداری آمد از الست
که پشت هر دشمنی از او شکست
ابوفاضل آمدی خوش آمدی(۳)
شکرلله از این برات
داده حق چون آب حیات
آمده زین العابدین
تا عبادت گردد نبات
فصل باران و طراوت آمده
آئینه ی روح و رحمت آمده
مرد دعا و عبادت آمده
ابن الحسین آمدی خوش آمدی(۳)


#مجید_طاهری

+ نوشته شده در  شنبه ۱۴۰۱/۱۲/۰۶ساعت 17:21  توسط مجیدطاهری  | 

‍ شعر پنج میلاد ماه شعبان 

🌺🌺🌺🌺🌺🌺

رستخیزشادمانی ماه شعبان آمده
آیۀ انا فتحنا جان قرآن آمده
صبح سوم، از ره یا نور و یا قدوس ها
آیۀ سوم ز آیات درخشان آمده
مهر تابیده ز انوار علی و فاطمه
تا حسین از عرش حق بر روی دامان آمده
بی قرینی مه جبینی از تبار پاکها
نورهستی آفرینی، رکن تبیان آمده
زهرۀ ازهر بتابد، ماه از او نور گیرد
از حسین آرام یابد تا به امکان آمده
صبح چهارم آمده پروانه ای از باغ وصل
تا شود او شمع جمع اهل ایمان آمده
نام او هم قافیه با یاس، عباسِ حسین
با دلی اردیبهشتی مثل باران آمده
آمده در دست گیرد پرچم الله را
در میان معرکه بر عهد و پیمان آمده
با وجودش تا قیامت می‌تراود کربلا
تا رود بی دست علیین انسان آمده
صبح پنجم جوشش زمزم به یارب شد فزون
آنکه بود از ابتدا مشهور عرفان آمده
زندگی اش یک صحیفه بود از مشق دعا
او علی دست و علی هست و علی سان آمده
مقتدای سالکان و مبتدای ساجدان
هم به عاشوراییان تا حشر برهان آمده
ماه شعبان، روز روزش شربت و شیرینی است
هریکی بر غم هزار امضای پایان آمده
شاد صبح یازده از ماه، دارد مژده ای
که علی اکبر ز لیلا در گلستان آمده
روزگار از این جوانه شد جوان و سرو قد
بر جوان الگوست او آنکه مسلمان آمده
خَلق رویش، خُلق و خویش، رزم و بزمش احمدی
با دوای روضه بر مردم به درمان آمده
شاد صبح پانزده از ماه، روی سامره
شد شکوفا چون بهاران، لیک پنهان آمده
حضرت مهدی موعود آنکه بود و باید است
جان جانان صاحب عصر و دل و جان آمده
دین و دل هر دو خراب است از غیابش در دو چشم
او که قرآن گفت از حق، بهر عمران آمده
نیمۀ شعبان نسیمی از سرکویش رسید
چشم واکن تا ببیند دیده طوفان آمده
خندۀ گل خواندن بلبل بگوید آشکار
شعر جانبخش تو طاهر! جان دیوان آمده
 
مجیدطاهری

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۰/۱۲/۱۵ساعت 22:27  توسط مجیدطاهری  | 

شعری که مقام معظم رهبری خطاب به صحیفه ی سجادیه خواند:

ای تکیه گاه و پناهِ زیباترین لحظه‌هایِ پر عصمت و پر شکوهِ تنهایی و خلوت من!
ای شط شیرینِ پر شوکت من!
ای با تو من گشته بسیار، در کوچه‌های بزرگ نجابت!
ظاهر نه بن بست عابر فریبندهٔ استجابت
در کوچه‌های سرور و غم راستینی که‌مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‌های نوازش
در کوچه‌های چه شب‌های بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‌های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‌های نجیب غزل‌ها که چشم تو می‌خواند
گهگاه اگر از سخن باز می‌ماند
افسون پاک منش پیش می‌راند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره ست
روشن‌ترین هم‌نشین شب غربت تو؟
ای هم‌نشین قدیم شب غربت من
ای تکیه گاه و پناه
غمگین‌ترین لحظه‌های کنون بی نگاهت تهی مانده از نور
در کوچه باغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچه‌های چه شب‌ها که اکنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره ست
که شب فروز تو خورشید پاره ست؟

شاعر:اخوان ثالث

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۹/۱۲/۲۹ساعت 0:57  توسط مجیدطاهری  | 

آمده روح دعا   آمده نور جلی

که حسین ابن علی     در بغل دارد علی

رسیده عید حق    رسیده جشن دین

سیدنا   سیدنا    سید الساجدین


گشته سجاده ی تو   زینت عرش برین

از خدایت شد خطاب    انت زین العابدین

شفیع یوم الحشر    مالک یوم الدین

سیدنا      سیدنا     سید الساجدین


ای قیام کربلا    زنده از تکبیر تو

برق اشک چشمانت    می شود شمشیر تو

زخطبه های تو    شکسته پشت کین

سیدنا    سیدنا     سید الساجدین


تو بهشتی و کردند     مقدمت را گلباران

پدرت از مدینه      مادرت اهل ایران

پدر و مادرم    فدای این آیین

سیدنا     سیدنا     سید الساجدین

(میثم مؤمنی نژاد)

فایل صوتی

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۱ساعت 0:48  توسط مجیدطاهری  | 

درباره والدۀ محترمه امام سجاد(علیه السلام) دیدگاه‌ها و نظرات مختلفی گفته‌شده و روایات تاریخی فراوانی چه در کتب شیعه و چه اهل سنت آمده. پیرامون نام مبارک ایشان اختلافات زیادی است. سُلافه، غزاله، سلامه و بیشتر در منابع شیعی «شاه زنان» و «شهربانو» ذکرشده است.

اینکه ایشان ایرانی بوده‌اند مورد اتفاق مورخین و محدثین می‌باشد، اما اینکه آیا شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده یا نه؟ مورد اختلاف است.

مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در ابتدای کتاب خود (گذری بر «زندگانی امام علی بن الحسین(ع)») انتساب جناب شهربانو به یزدگرد را نمی‌پذیرد، اما استاد احمد مهدوی دامغانی از اساتید دانشگاه تهران و هاروارد آمریکا مقاله مفصلی در این زمینه نگاشته و اثبات می‌کند شهربانو، مادر گرامی امام سجاد ع دختر یزدگرد ساسانی بوده است. این مقاله به‌طور جداگانه در کتابی به نام «شاهدخت والاتبار شهربانو والده معظمه حضرت امام علی بن الحسین السجاد علیهما السلام» توسط نشر دعا چاپ‌شده که مطالعه آن تحقیق - که در نوع خود کم‌نظیر است - توصیه می‌شود.

اما به‌طور اختصار از کسانی که مادر آن امام همام را دختر پادشاه ساسانی عنوان کرده‌اند می‌توان به شیخ کلینی در کتاب گران‌قدر کافی[١]، حسن بن محمد قمی در کتاب تاریخ قم[٢]، شیخ صدوق در عیون أخبار الرضا ع[٣]، شیخ مفید در الإرشاد[٤]، زمخشری در ربیع الأبرار[٥]، ابن فندق در لباب الأنساب[٦] و ابن شهرآشوب در مناقب[٧] اشاره کرد.

داستانی در بسیاری از کتب تاریخی و روایی ازجمله در کافی و بصائر الدرجات[٨] در نحوه اسارت دختر(یا دختران) یزدگرد ساسانی ذکرشده که به زمان خلیفه دوم بازمی‌گردد. مرحوم مجلسی در بیان خود پس از نقل این واقعه آن را بعید می‌داند، چرا که ولادت امام سجاد ع در زمان حکومت ظاهری امیرالمؤمنین ع بوده و قریب بیست سال پس از ازدواج امام حسین ع با شهربانو(بنا بر این قول) صورت پذیرفته، همچنین قتل یزدگرد در زمان عثمان خلیفه سوم اتفاق افتاده، لذا ایشان احتمال می‌دهد که در نسخه دخل و تصرف صورت گرفته و عثمان به‌جای عمر قرارگرفته است.[٩]

بنابراین دقیق‌ترین نقل و مأخذ، کتاب شریف «عیون أخبار الرضا ع» می‌باشد که مرحوم صدوق روایتی بدین‌صورت از وجود مبارک امام رضا ع نقل می‌کند:

عَنْ سَهْلِ بْنِ الْقَاسِمِ النُّوشْجَانِيِّ قَالَ: قَالَ لِيَ الرِّضَا ع بِخُرَاسَانَ إِنَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ نَسَباً قُلْتُ وَ مَا هُوَ أَيُّهَا الْأَمِيرُ قَالَ إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَامِرِ بْنِ كَرِيزٍ لَمَّا افْتَتَحَ خُرَاسَانَ أَصَابَ ابْنَتَيْنِ لِيَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ مَلِكِ الْأَعَاجِمِ فَبَعَثَ بِهِمَا إِلَى عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فَوَهَبَ إِحْدَاهُمَا لِلْحَسَنِ وَ الْأُخْرَى لِلْحُسَيْنِ ع فَمَاتَتَا عِنْدَهُمَا نُفَسَاوَيْنِ وَ كَانَتْ صَاحِبَةُ الْحُسَيْنِ ع نَفِسَتْ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَكَفَلَ عَلِيّاً بَعْضُ أُمَّهَاتِ وَلَدِ أَبِيهِ فَنَشَأَ...[١٠]

(از سهل بن قاسم نوشجانی روايت كرده كه حضرت رضا ع در خراسان به من فرمودند: ميان ما و شما يك رابطه خویشاوندی وجود دارد، گفتم: ای آقای من، آن کدام است؟ فرمودند: هنگامی‌که عبد اللَّه بن عامر بن كريز خراسان را فتح كرد، دو تن از دختران يزدگرد، پادشاه سرزمين عجم‏ها را به اسارت گرفت و نزد عثمان بن عفّان فرستاد و او يكى را به حسن ع بخشيده و ديگرى را به حسين ع و هر دو اينان در حال نفاس از دنيا رفتند و همسر حسين ع به علىّ بن الحسين عليهما السّلام حامله شده بود و چون در حال زايمان از دنيا رفته بود، يكى از كنيزان ایشان مادرى ایشان را به عهده گرفت و حضرت بزرگ شدند ...(

البته چون در میان همسران امام حسن ع نامی از دختران یزدگرد برده نشده، احتمالاً این اشتباه در نقل ناقل بوده، چرا که احتمالاً امام رضا ع فرموده باشند: آن دو را به دو فرزند امیرالمؤمنین ع بخشید و از آنجایی که امیرالمؤمنین ع پس از شهادت محمد ابن ابی بکر فرمودند: «... ولداً ناصحاً و عاملاً کادحاً ...» (فرزندی نیک‌خواه و کارگزاری تلاشگر ...) احتمالاً منظور محمد بن ابی بکر است، زیرا در تاریخ آمده که مادر قاسم بن محمد بن ابی بکر از دختران یزدگرد می‌باشد[١١] و امام سجاد ع و قاسم پسرخاله یکدیگر بوده‌اند.

 

پی‌نوشت:

[١] الکافی، جلد ١، صفحه ٣٦٦

[٢] تاریخ قم، صفحه ١٩٧-١٩٦

[٣] عیون أخبار الرضا، جلد ٢، صفحه ١٢٨

[٤] الإرشاد، صفحه ١٣٧

[٥] ربیع الأبرار، جلد ٣، صفحه ١٩-١٨

[٦] لباب الأنساب، صفحه ٣٤٩-٣٤٦

[٧] مناقب إبن شهرآشوب، جلد ٣، صفحه ٣١١

[٨] بصائر الدرجات، صفحه ١٤٠

[٩] بحارالأنوار، جلد ٤٦، صفحه ١٠ -٩

[١٠] عیون أخبار الرضا ع، همان

[١١] رجال شیخ طوسی، صفحه ١٠٠

 

منبع:دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

صادق تهرانی

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۱ساعت 0:36  توسط مجیدطاهری  | 

 

تاریخ ولادت امام زین العابدین(علیه‌السلام)

«دنیا به ولادت امام زین العابدین(علیه السلام) درخشیدن گرفت، امامی که چشمه سارهای دانش و حکمت را در زمین شکافت و با راه و روش زندگی خود برجسته‌ترین نمونه‌ها و بالاترین درسها را ـ در زمینۀ خود را به حساب نیاوردن و دل نبستن به دنیا و توجه به خداـ به مردم داد. خاندان نبوت مقدم نوزاد مبارک را که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمدنش را مژده داده بود با نهایت شادمانی و مسرّت استقبال کردند و این شادمانی همۀ افرادی را که با اهل بیت(علیهم‌السلام) ارتباط داشتند ـ از صحابه و فرندانشان ـ فرا گرفته بود، مورخان نوشته‌اند موقعی که امام(علیه‌السلام) به دنیا آمد، ضعیف و لاغر بود؛ سید عبدالعزیز سیدالاهل می‌گوید:«حضرت سجاد لاغر و ضعیف اندام به دنیا آمد در حالی که در نگاههایش برق‌هایی آرام می‌جست، گویی که برقهای اندوه فرو نشسته‌ای است و این برق‌های درهم شکسته اگر به چیزی دلالت کند باید دلیل بر غم و اندوهی باشد که در آینده فرا می‌رسد...»آری مصائب و آلام از همان آغاز تولد به همراه او بودند، زیرا که هنوز او در گهواره بود که ارادۀ حق مادر پاکش را از او گرفت و از آن روز غم‌ها یکی پس از دیگری به سراغ او آمدند و هیچ کس به قدر این امام بزرگ دچار مصائب نشده است.

مراسم ولادت

امام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و یا فرزندش امام حسین(علیه‌السلام) مراسم دینی ولادت را برای این مولود مسعود اجرا کردند، به گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند که بدان وسیله در دل نوزاد، عبادتگاهی به پا کرد که با احساسات تقوا و درستی می‌تپید که در حقیقت نغمۀ حیاتی بود که او را به سمت نیکی و عمل صالح سوق می‌داد. آری نخستین آوایی که امام زین العابدین(علیه‌السلام) در این دار دنیا شنید صدای الله اکبر بود که با دل و جانش درآمیخت و جزو ذات و ارکان وجودش قرار گرفت و در روز هفتم تولدش، پدر بزرگوارش گوسفند نری را عقیقه کرد و سر مبارکش را تراشید و به وزن آن نقره یا طلا مطابق سنت مقدس اسلام به فقرا داد.

جای ولادت

مورخان دربارۀ مکانی که افتخار زادگاه امام زین العابدین(علیه السلام) را پیدا کرد اختلاف نظر دارند که در ذیل نظرات آنها را بیان می‌کنیم:

الف ـ امام(علیه‌السلام) در کوفه به دنیا آمد.

ب ـ آن حضرت در مدینه به دنیا آمده است.

به نظر من ولادت آن حضرت در «کوفه» بوده است؛ به دلیل اجماع راویان و مورخان بر این که آن بزرگوار دو سال پیش از وفات جدش امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به دنیا آمده است، بدیهی است که امام حسین(علیه‌السلام) و اعضای خانوادۀ آن حضرت با امام امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در کوفه بوده‌اند و هیچ یک از ایشان در طول خلافت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مدینه اقامت نداشته‌اند.

زمان ولادت

اقوال مختلفی دربارۀ زمان ولادت آن حضرت به شرح ذیل وجود دارد:

الف ـ امام(علیه‌السلام) در روز پنجم شعبان سال(38 ه . ق) مصادف با روز پنجشنبه به دنیا آمده است.

ب ـ در روز جمعه نهم شعبان سال(38 ه.ق) به دنیا آمده است.

دـ روز جمعۀ بیست و ششم جمادی الثانی سال(38ه.ق) به دنیا آمد.

هـ ـ در یکی از ماههای سال(33ه.ق)به دنیا آمده است، که این قول نادرست و مخالف اجماع راویان و مورخان است که همگی سال ولادت آن حضرت را سال سی و هشتم از هجرت می‌دانند. همان قول اول در نزد علمای شیعه مشهور است، زیرا که جشن‌های عمومی خود را به یاد زاد روز آن حضرت در پنجم شعبان برگزار می‌کنند.

نامگذاری امام

آنچه مسلم است تمام مورخان و راویان، اتفاق نظر دارند بر این که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نواده‌اش علی بن حسین(علیه‌السلام) را نامگذاری کرد و به او لقب زین العابدین(علیه‌السلام) داد و این جریان ده سال پیش از به دنیا آمدن آن حضرت اتفاق افتاد که خود از نشانه‌های بارز نبوت است. اخبار زیادی در این باره رسیده که از آن جمله اخبار ذیل است: 1ـ صحابی بزرگ جابربن عبدالله انصاری نقل کرده می‌گوید:درخدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) نشسته بودم در حالی که امام حسین(علیه‌السلام) نیز در دامن آن حضرت بود و با او شوخی می‌کرد، فرمود:«ای جابر از این (پسرم)مولودی به دنیا می‌آید به نام علی، وقتی که روز قیامت فرا می‌رسد منادیی ندا می‌دهد سرور عابدان از جا برخیزد، پسر او از جا برمی‌خیزد و بعد از او نیز پسری به نام محمد متولد می‌شود که تو ای جابر اگر او را درک کردی سلام مرا به او برسان...»جابر این حدیث را برای همه نقل کرد، همچنان که امام محمد باقر(علیه السلام) را دید و سلام جدش رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)را به او رسانید و امام(علیه السلام) نیز با شادی و مسرت فراوان پذیرا شد.

2ـ حافظ، ابن عساکر به سند خود از سفیان بن عیینه از قول این زبیر نقل کرده می‌گوید:«نزد جابر بودیم، ناگهان علی بن حسین(علیه‌السلام) وارد شد، جابر عرض کرد:«در خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)بودم که امام حسین(علیه‌السلام) وارد شد، پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) او را در بغل گرفت و بوسید و در کنار نشاند، سپس فرمود:«ازاین (فرزندم)پسری به دنیا خواهد آمد به نام علی بن حسین(علیه‌السلام)، وقتی که روز قیامت شود منادیی از بطون عرش ندا دهد:«سرورعابدان به پا خیزد و او از جا بر می‌خیزد».

3ـ سعید بن مسیب از ابن عباس نقل کرده است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)فرمود«وقتی که روز قیامت شود منادیی ندا دهد کجاست زین العابدین(علیه‌السلام)؟گویی که من به فرزندم علی بن حسین(علیه‌السلام) می‌نگرم در حالی که میان صفوف جمعیت با عظمت تمام حرکت می‌کند...»

          این بود برخی از روایاتی که رسیده و صراحت دارد بر نامگذاری پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم)نواده‌اش را به نام علی(علیه‌السلام) و همچنین بر ملقب ساختن او به لقب زین العابدین(علیه‌السلام). همچنان که در روایات اشاره به اهمیت و منزلت آن حضرت در پیشگاه خدای تعالی است.»(شریف قرشی، 1372، 51 ـ 55)

 

منبع:

شریف قرشی، باقر، (1372). تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه اسلام) با ترجمۀ محمدرضا عطایی، مشهد:کنگرۀ جهانی حضرت رضا(علیه السلام)

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۱ساعت 0:32  توسط مجیدطاهری  | 

 

 

 

یکبار دگر گُلبن امید گهر داد

دریای کرامت به بشر باز گهر داد

پایان شب تار ز ره آمد و یزدان

برخلق زمین آینۀ نور سحر داد

عشق آمد و با زمزمۀ شوق و مسرّت

تا کوی مدینه به همه بال سفر داد

جبریل به آواز جلی گفت ،بیائید

کامشب به حسین بن علی دوست پسر داد

در وصف همین غنچۀ زیبای حسینی

جبریل امین برهمۀ خلق خبرداد

 

با سجدۀ خود دم زخدای ازلی زد

لبخند به لبخند حسین بن علی زد

 

امشب شب بشکفتن لبهای حسین است

گلزار جنان محو تماشای حسین است

گلهای بهشتی همه گفتند چه زیباست

لبخند سروری که به لبهای حسین است

بخشید صفا و طرب و نور به گلزار

این گل که ز گلخانۀ زیبای حسین است

تا با نگه خویش کند  راز دل ابراز

پیوسته نگاهش سوی سیمای حسین است

درفصل شکوفائی خوداین گل توحید

کزگلشن سرسبز و مصفای حسین است

 

با سجدۀ خود دم زخدای ازلی زد

لبخند به لبخند حسین بن علی زد

 

سیدهاشم وفایی

باحذف بند آخر

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۰ساعت 22:37  توسط مجیدطاهری  | 

 

فروغ ازلی

وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت

انوار خداوند جلی دیدن داشت

با دیدن فرزند عزیزش سجاد

لبخند حسین بن علی دیدن داشت

سجاده نشین

محبوب حریم حق تعالا آمد

تفسیر گر نور و تجلا آمد

درفصل شکفتنشن سروشی می گفت

سجاده نشین عرش اعلا آمد

 

سیدهاشم وفایی

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۰ساعت 22:19  توسط مجیدطاهری  | 


گل لبخند است     به روی ارباب
که گل می بندند     به طاق محراب

بگو کعبه آغوش خود بگشاید
ز راه آیینه ی علی می آید

ای   وارث کعبه و زمزم   یا سجاد (2)
ای  حجت الله معظم    یا سجاد (2)
ای   قبله گاه اهل عالم   یا سجاد (2)

مدد یا مولا


شب سجاده    شب نیاز است
شب تسبیح و    شب نماز است

خداوند او را رهنمای دین کرد
خطابش "انت زین العابدین" کرد

ای زینت شب زنده داران    یا سجاد (2)
ای   برکت دستان باران     یا سجاد (2)
ای    سوره ی دامان ایران    یا سجاد (2)

مدد یا مولا


صحیفه ی نور     بود کلامش
ملائک و حور     دهند سلامش

تولای او  علت خلقت است
مناجات او  راهی تا جنت است

ای زینت محراب و منبر   یا سجاد(2)
ای   زاده ی پاک پیمبر   یا سجاد(2)
ای  خطبه ی تو شور محشر  یا سجاد(2)

مدد یا مولا

(میثم مؤمنی نژاد)

فایل صوتی

 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۰ساعت 22:14  توسط مجیدطاهری  | 

مظهر تقوا

امشب رواق دیده را آذین ببندید

همراه اشک شوق خود چون گل بخندید

امشب فروغ آسمانها را ببینید

نور چراغ کهکشانها را ببینید

امشب سپهر زهد وتقوا ماهتابی است

چون روز درشب آسمانها آفتابی است

امشب که اشک چشم من آئینه بسته

باذوق، اشک شوق درچشمم نشسته

با اشک، شوق خویش را ابراز کردم

برآسمان چشم دلم را باز کردم

دیدم تمام عرشیان را درسماوات

دارند بر درگاه لطف حق مناجات

جبریل می گوید که نور نور آمد

شیدائی آمد عشق آمد شور آمد

امشب مریدان، شام میلاد مراد است

امشب دل آل رسول الله شاد است

ای دل حسین بن علی فرزند دارد

زین غنچۀ زیبا به لب لبخند دارد

ای اهل عالم زینت عُبّاد آمد

من فاش گویم سید سجّاد آمد

سجاده از او رنگ وبوئی تازه دارد

اخلاص وتقوا آبروئی تازه دارد

وقت ولادت هم پراز شور نماز است

رخسارۀ نورانی‌اش نور نمازاست

پیچیده درهفت آسمان راز و نیازش

پُل بسته تا عرش برین روح نمازش

عشق ومحبت با دل او همنشین است

او مظهر تقوا و زین العابدین است

درهر دلی بذر ولایش ریشه دارد

آن دل برای حشر خود اندیشه دارد

مهرش کلید باغ فردوس خدا شد

هرکس زمهرش شدجدا ازحق جدا شد

آنکس که گردد ذرۀ این مِهر پر نور

روز جزا هم باهمان نورست محشور

هرکس دلش پرمی زند درصحن سینه

پروانۀ پرواز دارد تا مدینه

برما «وفائی» می رسد بوی مدینه

ای کاش مارا خواند او سوی مدینه

سیدهاشم وفایی

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۰ساعت 22:2  توسط مجیدطاهری  | 

 

رباعی ولادت

سجّاد رسید تا زمکتب گـوید

از راز مناجات دل شب گـوید

با آمدنش به حال سجده افتاد

نوزاد که دیده ذکر یارب گوید

 

سیدهاشم وفایی

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۰ساعت 21:56  توسط مجیدطاهری  | 

رباعی صلوات

سجاده و تسبیح  فرستد صلوات

آیینه به تلمیح  فرستد صلوات

میلاد صحیفه های سجادیه است

قرآن و مفاتیح  فرستد صلوات


میثم مؤمنی نژاد

 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۹/۰۱/۱۰ساعت 21:52  توسط مجیدطاهری  | 
سجاد یعنی حق و حق در بر گرفتن
از کربلا پیکار را از سر گرفتن
سجاد در سجادۀ اشک و مناجات
یعنی به سوی یار باید پر گرفتن

#مجید_طاهری
 


خورشید حسینی  از افق تا آمد
کشتی نجات او به دریا آمد
مهتاب که سر زد از جمال عباس
باب همه حاجات به دنیا آمد

#مجید_طاهری


برچسب‌ها: اشعارمجیدطاهری
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۸/۰۱/۲۲ساعت 14:35  توسط مجیدطاهری  | 

روضۀ کوتاه مصائب شام:

امشب در مسجد، توفیقی دست داد و امام محترم جماعت، از بنده خواست که روضه بخوانم و من پس از نماز با خواندن دعای اللهم کن لولیک...این برنامۀ کوتاه به ذهنم رسید:

سلام ما به تو ای سومین امام حسین 
که در حضور تو مهدی کند سلام حسین 


سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک 
برای شیعه فرستاده ای پیام حسین 

سلام بر تو و آن قطره های خون سرت 
که ریخت روی زمین در مسیر شام حسین (سیدرضا مؤید)

 

از امام سجاد(علیه السلام) پرسیدند کجا به شما از همه بیشتر سخت گذشت:سه بار فرمود:الشام الشام الشام

 

دریا به دیدۀ تر من گریه می کند

آتش ز سوز حنجر من گریه می کند

از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک

زنجیر هم به پیکر من گریه می کند

ریزد سرشک دیدۀ اکبر به نوک نی

اینجا به من برادر من گریه می کند

وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام

دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند

رأس حسین بر همه سر می زند ولی

چون می رسد برابر من گریه می کند

ای اهل شام پای نکوبید بر زمین

کاینجا ستاده مادر من گریه می کند

تا روز حشر هر که به گُل می کند نگاه

بر لاله های پرپر من گریه می کند

زنهای شام هلهله و خنده می کنند

جایی که جدّ اطهر من گریه می کند(سازگار)

 

حسین ...جان

صلی الله علیک یا اباعبدالله

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ساعت 22:43  توسط مجیدطاهری  | 

شعر فرزدق درباره امام سجاد علیه السلام

 

داستان هشام و فرزدق

در دوران حکومت ولید بن عبدالملک اموى، ولیعهد و برادرش هشام بن عبدالملک به قصد حج، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشت.

چون به نزدیک حجرالاسود رسید، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد، ناگزیر قدم واپس نهاد و بر منبرى که براى وى نصب کردند، به انتظار فروکاستن ازدحام جمعیت نشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشاى مطاف پرداختند.

در این هنگام حضرت على بن الحسین(ع) که سیمایش از همگان زیباتر و جامه‌هایش از همگان پاکیزه‌تر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود، از افق مسجد درخشید و به مطاف آمد و چون به نزدیک حجرالاسود رسید؛ موج جمعیت دربرابر هیبت و عظمتش واپس نشست و منطقه استلام را در برابرش خالى از ازدحام کرد، تا به آسانى دست به حجرالاسود رساند و به طواف پرداخت.

تماشاى این منظره موجى از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبدالملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه می‌کشید، یکى از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنى آمیخته به حیرت گفت: این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مطاف براى او خلوت گردید؟ هشام با آن که شخصیت امام را نیک می‌شناخت، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند، خود را به نادانى زد و در جواب مرد شامى گفت : او را نمی‌شناسم.

در این هنگام روح حساس ابوفراس (فَرَزْدَق) از این تجاهل و حق کشى سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموى بود، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درنده‌خویى آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد، رو به مرد شامى کرد و گفت : اگر خواهى تا شخصیت او را بشناسى از من بپرس، من او را نیک می‌شناسم.

آن گاه فرزدق در لحظه‌اى از لحظات تجلى ایمان و معراج روح، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه می‌گرفت، با حماسه‌هاى افروخته و آهنگى پرشور سیل‌آسا بر زبان راند.

شعر عربی فرزدق درباره حضرت سجاد علیه السلام

1- هذا الذى تعرف البطحاء وطاءته
والبیت یعرفه والحل والحرم
2- هذا ابن خیر عباد الله کلهم
هذا التقى النقى الطاهر العلم
3- هذا ابن فاطمه ان کنت جاهله
بجده اءنبیاء الله قد ختموا
4- ولیس قولک من هذا بضائره
العرب تعرف من اءنکرت والعجم
5- کلتایدیه غیاث عم نفعهما
تستو کفان و لا یعروهما عدم
6- سهل الخلیقه لاتخشى بوادره
یزینه اثنان حسن الخلق والشیم
7- حمال انفال اءقوام اذا افتدحوا
حلو الشمائل تحلو عنده نعم
8- ما قال لاقط الا فى تشهده
لولا التشهد کانت لاءه نعم
9- عم البریه بالاحسان فانقشعت
عنها الغیاهب والاملاق والعدم
10- اذا راءته قریش قال قائلها
الى مکارم هذا ینتهى الکرم
11- یغضى حیاء و یغضى من مهابته
فمایکلم الا حین یبتسم
12- بکفه خیزران ریحه عبق
من کف اءروع فى عرنینه شمم
13- یکاد یمسکه عرفان راحته
رکن الحطیم اذا ماجاء یستلم
14- الله شرفه قدما و عظمه
جرى بذاک له فى لوحه القلم
15- اى الخلائق لیست فى رقابهم
لاولیه هذا اءوله نعم
16- من یشکرالله یشکر اءولیه ذا
فالدین من بیت هذا ناله الامم
17- یتمى الى ذروه الدین التى فصرت
عنها الاکف و عن ادرکها القد
18- من جده دان فضل الانبیاء له
وفضل اءمته دانت له الامم
19- مشتقه من رسول الله نبعته
طابت مغارسه و الخیم والشیم
20- ینشق ثوب الدجى عن نور غرته
کالشمس تنجاب عن اشراقها الظلم
21- من معضر حبهم دین و بعضعهم
کفر و قربهم منجى و معتصم
22- مقدم بعد ذکرالله ذکرهم
فى کل بدء و مختوم به الکلم
23- ان عد اءهل التقى کانوا اءئمتهم
اءوقیل من خیر اءهل الارض قیل هم
24- لا یستطیع جواد بعد جودهم
ولا یدانیهم قوم و ان کرموا
25- هم الغیوث اذاما اءزمه اءزمت
والاسد اءسد الشرى والباءس محتدم
26- لاینقص العسر بسطا من اءکفهم
سیان ذلک ان اثرواءوان عدموا
27- یستدفع الشرو البلوى بحبهم
ویسترب به الاحسان والنعم

هشام از شنیدن این قصیده و این منطق و بیان، از خشم و غضب آتش گرفت و دستور داد مستمری فرزدق را از بیت المال قطع کردند و خودش را در «عسفان» -بین مکه و مدینه- زندانی کردند…

علی بن الحسین(ع) مبلغی پول برای فرزدق فرستاد. فرزدق از قبول آن امتناع کرد و گفت: «من قصیده را فقط در راه عقیده و ایمان و برای خدا انشاد کردم و میل ندارم در مقابل آن پولی دریافت دارم».

بار دوم علی بن الحسین آن پول را برای فرزدق فرستاد و پیغام داد به او که: «خداوند خودش از نیت و قصد تو آگاه است و تو را مطابق همان نیت و قصد، پاداش نیک خواهد داد. تو اگر این کمک را بپذیری، به اجر و پاداش تو در نزد خدا زیان نمی‌رساند.»(12) و فرزدق را قسم داد که حتما آن کمک را بپذیرد. فرزدق هم پذیرفت.

ملا عبدالرحمن جامی (شاعر معروف)… قصیده معروف فرزدق را در مدح امام سجاد(ع) به فارسی به نظم آورده است. می‌گویند خوابی نقل کرده که پس از مرگ فرزدق از او درعالم رؤیا پرسیدند: خداوند با تو چه کرد؟

جواب داد: مرا به واسطه همان قصیده که در مدح علی بن الحسین(ع) گفتم، آمرزید. جامی خود اضافه می‌کند و می‌گوید: اگر خداوند همه مردم را به خاطر این قصیده بیامرزد، عجیب نیست.

ترجمه فارسی شعر فرزدق برای امام سجاد (ع)

1- او که تو نمی‌شناسی همان کسی است که سرزمین بطحا جای گامهایش را می‌شناسند. و کعبه و حل و حرم در شناسائیش همدم و هم قدمند.
2- او فرزند بهترین تمامی بندگان خداست، او همان شخصیت منزه از هر آلودگی و رذیلت و پیراسته از هر عیب و علت، و مبرا از هر تهمت و منقصت و کوه بلند علم و فضیلت و نور افکن عظیم هدایت است.
3- او فرزند فاطمه است. اگر تو نسبت به نسب او جهل داری بدان همان کسی است که با جدّ او سلسله شریفه انبیاء ختم گردیده است.
4- این که گفتی: این کیست؟ رونق و عظمت و جلوه جلال و شکوه شخصیت او را فرو نمی‌کاهد، زیرا آن کسی که تو او را نمی‌شناسی عرب و عجم هر دو او را به خوبی می‌شناسند.
5- هر دو دستش ابری فیاض و رحمت گستر است، که رگبار فیض را فرو می‌بارد و جود و عطایش هیچگاه کاستی نمی‌پذیرد.
6- خوئی نرم و سازگار دارد و مردمان از خشمش در امانند و همیشه دو خصلت حلم و کرم، شخصیت او را همی آرایند.
7- او به دوش کشنده بار مشکلات اقوامی است که زیر سنگینی آن بار، به زانو در آمده اند، چنانکه خوئی ستوده و روئی گشوده دارد و اعلام پذیرش حوائج مستمندان در مذاق جانش شیرین و خوشآیند است.
8- او نیاز نیازمندان و خواهش سائلان را همیشه با چهره گشوده و منطق مثبت استقبال کرده است و هیچگاه جز به هنگام تشهد کلمه «لا » بر زبان نرانده است و اگر ذکر تشهد نمی‌بود «لای » او نیز «نعم » همی بود.
9- خورشید فروزان احسان او گرمی و روشنی بر همگان افشانده و از این رو در برابر اشعه نیرومندش، تاریکی از فضای اندیشه و دل گمراهان و ظلمت فقر از محیط زندگی مستمندان و ستم از آفاق حیات ستمزدگان رخت بر بسته است.
10- هر زمان که قبایل قریش به سوی او بنگرند، شعرا و خطبای ایشان به مدح و ثنایش زبان همی گشایند و بی اختیار اذعان و اقرار کنند که هر گونه جود و احسان به او همی پیوندد و کاروان کرم در منزلگاه مکارم او رخت همی کشاند.
11- او از فرط آزرم، دیدگان خود را فرو می‌نشاند و حاضران حضرتش تحت تاثیر هیبت و عظمتش دیدگان فرو می‌پوشند و جز به هنگامیکه که لب به تبسم بگشاید، سخنی در حضور او بر زبان نمی‌آید.
12- در دستش عصای خیزرانی که عطر می‌پراکند، و بویش دل انگیز است. او بیننده را از زیبائی و تناسبی که در چهره دارد، به شگفت آورد.
13- جود و عطای کف بخشاینده او چنان است که چون به آهنگ دست سودن بر رکن حطیم (حجر الاسود) گام فرا نهد، گوئی که رکن می‌خواهد تا او را نزد خود نگاه دارد و از جود و عطایش برخوردار گردد.
14- خدای او را شرافت بخشیده است و برتری داده و قلم قضا درتحقیق این مشیت بر لوح قدر روان گشته است.
15- کدامین گروه از خلایق الهی است که نیاکان این شخصیت عظیم یا از خود این شخص کریم، منتی و نعمتی بر ذمّه خود نداشته باشد.
16- هر کس خدا را شکر بگذارد، نیاکان این امام را همی شکر بگذارد به حکم ضرورت زیرا مردم جهان، دین خدا را از خانه او بدست آورده و در پرتو هدایت این خاندان از کفر و شرک رسته اند.
17- او به اوج عزتی قدم نهاده که عرب و عجم در اسلام به آن قله پر افتخار عظمت و جلال نرسیده اند.
18- او فرزند کسی است که فضل پیامبران، دون فضل او و فضل امتهاشان دون فضل امت اوست.
19- شاخه نیرومند شخصیت او از پیکره شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر دمیده است. از این رو عناصر وجودش و اخلاق و سجایایش پاک و پاکیزه است.
20- نور پیشانیش پرده ظلمت را می‌درد، چنانکه خورشید با اشراق او ظلمتها را نابود می‌گرداند.
21- او از گروهی است که دوستیشان دین و دشمنیشان کفر است و قرب جوارشان ساحل نجات و پناهگاه امن و امان است.
22- پس از نام خدا، نام ایشان بر همگان مقدم است و هر کلام بنام ایشان زیبا فرجام است و حسن ختام همی پذیرد.
23- اگر اهل تقوی شمرده شوند، ایشان پیشوایان ایشانند، و اگر از بهترین اهل زمین باز پرسند، نام ایشان به میان همی آید.
24- هیچ بخشایشگر به قله کرم و منتهی جود ایشان نمی‌رسد و هیچ قوم به هر پایه از کرم که باشد، قدرت همسری و همسنگی ایشان را ندارد.
25- بزرگان این خاندان به روزگار سختی و قحط سالی، باران رحمتند و به هنگام جنگ، شیران بیشه شجاعتند.
26- در عصر معیشت و سختی زندگی، دستهای بخشایشگر آنها را از جود و عطا نمی‌بندد و این گشوده دستی در هر دو حالت توانگری و درویشی، برای ایشان یکسان است.
27- ناگواریها و گرفتاریها به یمن محبتشان دفع می‌شود و احسان نعمتها به برکت آن محبت فزونی همی گیرد.

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۷/۰۷/۱۳ساعت 9:53  توسط مجیدطاهری  | 
غم دل بر زبان جاری اگر سازم زبان سوزد

وگر بر لب نیارم بیم دارم استخوان سوزد

اگر آتش ببیند آب کم کم می شود خاموش

ولی همواره چشمم گرید و دل همچنان سوزد

اگر از سینه ام آهی نمی آرم برون، ز آن روست

که می دانم که از یک شعلۀ آهم جهان سوزد

به روی ناقه، زیر سایۀ رأس پدر هستم

ولی دل بر تن در آفتاب سایبان سوزد

خدایا قاتل شش ماهۀ ما را فزون تر سوز

که تا محشر ز یاد او دل ما خاندان سوزد

تو ای دشمن به نزد من به زینب کم جسارت کن

که از این غم چسان گویم دل و جانم چسان سوزد

 

علی انسانی(گلاب و گل،ص309)

 

نقد:مصراع دوّم بیت چهارم نیاز به بازنگری دارد ؛ زیرا آمدن «آفتاب» در کنار«سایبان» ایجاد یک ترکیب اشتباه می نماید؛شاعر خواسته است به تن مبارک امام حسین (علیه السلام) که در آفتاب سوزان کربلا مانده است اشاره نماید، ولی با مکسور شدن «ب» در «آفتاب» این معنی پیچیده شده و به قول شاعر محترم در اینجا «اطناب» صورت گرفته است.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۷/۲۴ساعت 17:54  توسط مجیدطاهری  | 

سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو

شب، خوشه‌‎چین خلوت تو با خدای تو

ای چشم آسمان و زمین مانده خیره‌وار

بر شور و جذبه‌‎های تو در سجده‌‎های تو

ای دیدن قتال غم انگیز کربلا

حُزنِ همیشه ساخته از ماجرای تو

یک روز بود واقعۀ کربلا، بلی

یک عمر وقفه داشت ولی کربلای تو

ای وارثِ پیمبر و حیدر که اختران

بر آفتاب فخر کنند از ولای تو

محراب را به وقت مناجات تو ، همه

افتاده لرزه‌ها به تن از های ‎های تو

ای یک نیای تو به نَسَب، مفخر عرب

وی محور عجم به حَسَب یک نیای تو

ای زینت تمامی پرهیزیان به زهد

وی زیور تمام دعاها، دعای تو

در مدح تو، ترانۀ توحید سردهد

هرچند نیست زمزمۀ من، سزای تو

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۰ساعت 10:13  توسط مجیدطاهری  | 

سجّاديعني حق و حق در بر گرفتن

از كربلا پيكار را از سر گرفتن

سجّاد در سجّادة بيماري واشك

يعني به سوي دوست بايدپرگرفتن

***

گردين خدا به كربلا احيا شد

از خون حسين زادة زهراشد

با اشك و دعاي خود امام سجاد

تكميل گر قيام عاشوراشد

***

ای خدا را اسم اعظم یا علیّ بن الحسین

وی تنت روح مجسّم یا علیّ بن الحسین

ای دمیده از دمت روح خدایی از ازل

بر تن حوّا و آدم یا علیّ بن الحسین

ای مناجات شبت در آسمان بخشیده روح

بر تن عیسی بن مریم یا علیّ بن الحسین

صفحه صفحه سیر کردم در کلامت یافتم

مصحفی زآیات محکم یا علیّ بن الحسین

مصحف نورانیت تنها زبور اهل بیت

خود زصد داود اعلم یا علیّ بن الحسین

میتواند با دل مرده کند کار مسیح

هر که از مدحت زند دم یا علیّ بن الحسین

آسمان هشت مهری و مهِ سه آسمان

دُرّ سه، بی انتهایم یا علیّ بن الحسین

آدم و جنّ و ملک، حور و پری هر صبح و شام

مدحتت خوانند با هم یا علیّ بن الحسین

نجل مکّه، پور طاها، زاده ی سعی و صفا

جان کعبه قلب زمزم یا علیّ بن الحسین

گر دو عالم را به یک سائل ببخشی از کرم

پیش احسانت بود کم یا علیّ بن الحسین

آفرینش از همان آغاز سیرِ خویش را

کرده با ذکرت منظّم یا علیّ بن الحسین

جنّت رویت پر از گل بوسه ی خون خدا

باغ حسنت سبز و خرّم یا علیّ بن الحسین

بعد تسبیح الهی ذکر خلقت مدح توست

از زمین تا عرش اعظم یا علیّ بن الحسین

روح، خود را تا نسازد مُحرم میقات نور

نیست در کوی تو مُحرم یا علیّ بن الحسین

از ملک بگرفته تا جنّ و بشر تا وحش و طیر

سائل کوی تو، من هم یا علیّ بن الحسین

هشت فرزندت چو شخص حضرتت والامقام

خود چو آبائت مکرّم یا علیّ بن الحسین

دوست دارم تا زمین بوس غلامانت شوم

قد کنم چون آسمان خم یا علیّ بن الحسین

دوست دارم تا قیامت عمر گیرم از خدا

هر دم از مدحت زنم دم یا علیّ بن الحسین

دوست دارم ناقه ت در کوچه های شهر شام

پا گذارد روی چشمم یا علیّ بن الحسین

دوست دارم سیل سیل و بحر بحر و موج موج

بر تو ریزم اشگ ماتم یا علیّ بن الحسین

دوست دارم با سرشک دیده در بازار شام

خون زساق پات شویم یا علیّ بن الحسین

هیچکس نشنیده گردد بر جراحات بدن

حلقه ی زنجیر مرهم یا علیّ بن الحسین

هیچکس نشنیده شادیّ و دف و چنگ و رباب

دور توحید مجسّم یا علیّ بن الحسین

هیچکس نشنیده جای لاله بر مهمان کنند

خار و خاکستر فراهم یا علیّ بن الحسین

با که گویم شامیان آتش به فرقت ریختند

جای عرض خیر مقدم یا علیّ بن الحسین

با عزای تو مدینه گشت یکسر کربلا

تازه شد داغ محرّم یا علیّ بن الحسین

داغ هجده یوسفت بر لاله ی دل بس نبود

سوختی از آتش سَم یا علیّ بن الحسین

آنچه با تو در مسیر شام شد غیر از خدا

کس نمی داند مسلّم یا علیّ بن الحسین

زمزمه

روی گردنم -مونده رد زنجیر-شدم من پیر -خدا بعد از اسارت.
در بزم شراب- مُردم هزار بار از- هجوم اون- همه ظلم و جسارت.
صدقه دادنْ اعدا - به فرزندان زهرا - یه تیکه نون و خرما
حسین سالار زینب
2
توی کوچه ها- با دستای بسته- مارو بردندُ با- پیرهن های پاره.
سنگ میزدن و- جار میزدن مردم -شریک باشین- که اجرش حد نداره
ماهارو مردم شام زدن با سنگ رو هربام زمین خورد راس بابام
حسین سالار زینب
3
در خاطرم هست- داغ علی اصغر- که لبهاشو- بهم می زد چو ماهی
عصرعاشورا- سینش شدش پر شیر- رباب اما- نداشت فایْده الهی
میگفت با قلب مضطر بالای قبر اصغر لالالالایی مادر
بخواب اصغرم لالایی اصغرم لالایی لالایی اصغر

نوحه به سبک حاج ناظم
عزای آقا زین العابدین است شهادتِ سیّدِ ساجدین است
امام عالمین یادگار حسین
عمری به غصه مبتلا بود گریه کنِ کرببلا بود
واویلا واویلا واویلا
******
به یاد روضه های دشت بلا زینب و قتلگاه و طشتِ طلا
دلبر بی سرش اکبرش اصغرش
به یاد قدهای خمیده علقمه و دستِ بُریده
واویلا واویلا واویلا

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۲۶ساعت 10:38  توسط مجیدطاهری  |