ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا 
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل 
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل

هم کاشف کرب پسر فاطمه  هستی 
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل 

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین

بی خود نیست که او را بابُ الحواج می گویند:


فرمودۀ پیامبر (ص) است که «ساقی القوم آخِرِهُم..» عباس هم تا به آب رسید گفت: یا نفس! مِن بَعد الحُسَین هونی... حسین زیرآفتاب گرم کربلا، لب تشنه باشد و تو می خواهی آب بنوشی!

زخم عطش ضریح لبم را شکسته کرد               حالا ببین که با لب گل ها چه می کند؟

وقتی حسین به بالای سرش می آید می بیند دست در بدن نداره؛ سرش را با عمود آهن شکافته اند و چشمش تیرخورده؛ لذا گفته اند:« بان الانکسار فی وجه الحسین(ع) » چهره حسین شکسته شد؛تا اینکه فرمود:«الان انکسرظهری وقلت حیلتی» ؛خدایا کمرم شکست و چاره ام کم شد.

الالعنة الله علی القوم الظالمین

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ساعت 16:48  توسط مجیدطاهری  |